نام;جی

اخلاق و داستان;قبل از از دستدادن حافظه که می خواست تیا را نجات دهد کمی افسورده بود و بعداز بدست اوردن حافظه که تیا و بقییه به او کمک کردن البته  مکاتا با این کار مخالف بود اما بعد قبول کرد و او جزی از mrrشد که بعداز ان موقع کمی بهتر از قبل شد اما یکی دیگر از اخلاق او که به چیز های خنده دار و مسخره را دوست نداشت و در همان لحظه به کار دیگری مشغول می شد او و تیامثل همند او پدر مادرش را بر اثر یک اتفاق فضایی فضا پیما منفجر شد مادر جی او را در یک محفظه ی محافظتی گذاشت و ربات جی او را پیدا کرد و به ارباب خود که چند صد بار از او بزرگ تر بود داد .ان ربات هم جی را به عنوان دانش اموز قبول کرد و در نظر یک گوراگاروی زن که نقش مادر را در او بازی می کرد بزرگ شد.

اینم عکس موقعیه که از پل افتاد و حافظشو....

شغل پدر و مادر ;فضا نورد

علاقه;کمی از دختران ساده وکمی هم از دخترانی مثل رین.

                                                 به نظرم این خوب بود نظر شما چیه

                                                          بازم می گم نظر از یاد نره

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: